آشوب

برای تنهایی هام

آشوب

برای تنهایی هام

گنگ

خیلی مسخره است که هنوز هم وقتی میخوام بیام تو کنترل پنل وبلاگم اسم کاربری رو یه چی دیگه میزنم!!!! 

 

دارم همهء تلاشم رو میکنم که ازت متنفر شم می فهمی؟

کاش بودی

کاش زندانی ام میکردی در حجم کوچک چشمانت... مهرت حرامم اگر ناله ای میکردم... 

کاش مهمان سفرهء خالی دستانت میشدم... نوازش هایت حرامم اگر میگذشتم از سرانگشتانت 

کاش در بند یه تپش عاشقانهء قلبت بودم... عشقت حرامم اگر صدای دیگری به گوشم بود 

کاش... 

من که به نگاهی از میان پرواز یاکریم ها هم قانع بودم... چرا نفس هایت را دریغ کردی از زندگی محتضرم؟؟

بودی؟

دستهایت را جا گذاشته ای میان موهایم...